

برای تو می نویسم زیرا خود را از تو
و تو را از خویش گسسته نمی دانم و هر روز بیشتر از روز قبل تو
را به خودم نزدیکتر احساس می کنم با تو همدردم باتو همزادم
و با تو هم نفسم من برای تو می نویسم که بودنت بهار
و نبودنت خزانی سرد است تویی که تصویر
حضورت صفحه ی بیرنگ کاغذم را نقش سرخ عشق می زند
در کویر قلبم از تو برای تو می نویسم ای کاش در طلوع چشمان تو زندگی می کردم
تا مثل باران هر صبح برایت شعر می سرودم
آن هنگام زمان را در گوشه ای جا می گذاشتم و به شوق تو اشک می شدم
و بر صورت مه آلودت می لغزیدم ای کاش باد بودم و همه عمر را در عبور می گذراندم
تا شاید جاده ای دور هنوز بوی خوب پیراهنت را وقتی از آن می گذشتی
در خود داشته باشد که مرحمی شود برایه زخم هایم مهربانم بیا
ویک بار هم که شده از کناره ژنجره ی دلم عبور کن

عناوین یادداشتهای وبلاگ
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 9
کل بازدید : 125328
کل یاداشته ها : 65
بازدید دیروز : 9
کل بازدید : 125328
کل یاداشته ها : 65
عاشق آسمونی
BABI 1992
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
ناز آهو
پنجره چهارمی ها
انجمن علوم مهندسی پلیمر و شیمی ایران
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
کشکول
عاشق ورزشم ورزشی مینویسم
باران
صدفی برای مروارید
عشق اول عشق آخر
بازی دل
در تمنای وصال
دنیای واقعی
کسب درآمد از اینترنت
قلم من توتم من است . . .
نـو ر و ز
هستم
سوز و گداز
وفا
عاشق تنها
توپ
یا ضامن آهو
kaveh
موسیقی